دندون
شلام املوژ اول خلداد 1390 اشت و من با مامان و خاله و آلنیکا ( دخمل خاله ) اومدیم شمال. بابام نیومد. آخه کال داشت. من بابایی لو خیلی دوشت دالم. آخه خیلی واشه من و مامانی ژحمت میتشه. دیشب من و مامانی اشلا نخوابیدیم. آخه لثهام داشت میتلکید. املوژ مامان که داشت بهم فلنی میداد دید. کلی خوشحال شد و اژ خوشحالی جیق ژد و به خاله و مامان جون هم گفت. اونا هم خوشحال شدن و من لو بوشیدن. الان هم من خندیدم تا شما لثهام لو ببینید. لثه پایین شمت لاشت من. دیدین؟
املوژ 5 خلداله. من و مامان خیلی خوشحالیم. آخه املوژ بابا اومده شمال دنبالمون. لاشتی املوژ دندونم هم نیش ژد. یه توچولوووووو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی